بخشی از آنچه ما به عنوان هویت فرهنگی ـ تاریخی ایرانیان میشناسیم، به دو مؤلفهی مهم بازمیگردد: ایرانیت و خداباوری. دو مؤلفهای که «فرهنگ رجایی» بهدرستی تأکید میکند که پس از مواجهه با دنیای متجدد، در کنار (و نه ضرورتاً در تضاد با) سنت، چهار مؤلفهی اصلی هویت مشترک ما را شکل میدهد؛ مؤلفههایی که هرگاه در یک رابطهی توازن و ثبات قرار گیرند، مسیر توسعه و پیشرفت این مرزوبوم را هموار خواهد کرد.
مروری بر تاریخ ایرانزمین نشان از این واقعیت دارد که اگرچه گرایش کلی فرهنگ عمومی این مرزوبوم به مداراگری دینی بوده است، از آنجا که حکومتها تأثیری مهم در زندگی اجتماعی مردم داشته و دارد، میزان این مداراگری تابع زمان و مکان بوده و از یک سلسله پادشاهی تا سلسله دیگر و گاه از پادشاهی تا پادشاه دیگر، متفاوت بوده است. دستکم طبق اسناد معدود تاریخی که از ایران باستان در اختیار است، ایرانیان و غیرایرانیان تحت حکومت سلسلهی پادشاهی هخامنشی، مدارای دینی بیشتری را تجربه کردهاند تا دوران حاکمیت سلسلهی ساسانیان. این وضعیت دربارهی دوران پس از پذیرش اسلام ایرانیان نیز ادامه یافت. مداراگری دینی دورهی سلسلهی پادشاهان سامانی یا آل بویه با آنچه در زمان غزنویان بر ایرانیان گذشت، تفاوتی بسیار دارد. بر همین سیاق، مداراگری دینی در دورهی صفویه از پادشاهی به پادشاه دیگر متفاوت بود. چنانکه در پایان این دوره به سختگیریهای دینی و مذهبی شدید سلطان حسین صفوی برمیخوریم که گتوسازی دینی و مذهبی را به حد و اندازهای مرسوم کرد که موجب کاهش شدید سرمایهی اجتماعی شد و خود یکی از عوامل مهم سقوط سهل و آسان آن سلسله به شمار میرود.
با شکلگیری دولت مدرن در ایران، تمرکزگرایی در قدرت سیاسی و پیامدهای آن در نحیفسازی جامعهی مدنی، دست دولتها در گشایش یا محدودیت دائرهی مدارا و گزینش زمینههای مداراگری بازتر شد. حاکمیت سلسلهی کوتاه پادشاهی پهلوی، اگرچه این ابزار برای یکدستسازی عرصهی سیاست و استحکام استبداد حکومتی استفاده کرد، نسبت به ادیان و مذاهب مداراگری پیشه گرفت. با وقوع انقلاب اسلامی و در پی آن استقرار نظام جمهوری اسلام در ایران، چشمها در انتظار نظارهی چگونگی همزیستی ادیان و مذاهب در حیات سیاسی بود. با تدوین قانون اساسی و تصویب آن در مجلس خبرگان و تأیید آن در همهپرسی، معلوم شد که مبنای سیاستگذاری در حکومت جدید، فقه شیعی است؛ اما مذاهب چهارگانهی اهل سنت و اقلیتهای دینی زرتشتی، کلیمی و مسیحی در احوال شخصیه تابع قوانین و مقررات مذهب و دین خود خواهند بود.
ایدهی برگزاری جلسات هماندیشی ماهانه، پیشنهاد «مجمع احیای فضیلت» بود؛ مؤسسهای که در سال ۱۳۷۲ تأسیس شده و از آن پس در احیاء و ترویج نواندیشی دینی کوشش کرده است. یکی از موضوعهای مورد علاقه که پیامد نظرسنجی از مخاطبان و شرکتکنندگان در جلسات مجمع مطرح شد، موضوع مدارای دینی در ایران بود. از همین رو از صاحبنظران و اندیشمندان ادیان و مذاهبی که در ایران پیروانی دارند، دعوت شد تا دیدگاههای آن دین یا مذهب را مطرح و سپس در بخش گفتگویی هر جلسه، به پرسشها و نقدهای شرکتکنندگان پاسخ گویند که صمیمانه دعوت مجمع را پذیرفتند. موبد مهندس پدرام سروشپور از جامعه زرتشتیان، مهندس آرش آوایی از جامعه کلیمیان، پدر جک یوسف از جامعهی مسیحیان، دکتر احمد فلاحی از جامعهی اهل سنت و حجتالاسلام دکتر رحیم نوبهار از اهل تشیع. گفتارهای ارائه شده در جلسات ضبط و پس از آن، متن سخنان هر صاحبنظر توسط خود وی بازبینی و تأیید شد. مجموعه گفتارهایی که در این کتاب آورده شده، متن نهایی آن گفتارهاست.
Reviews
There are no reviews yet.